
بنیانگذار رمان نوین
میگل سروانتس ملقب به شاهزاده نبوغ بیست و نه سپتامبر ۱۵۴۷ در آلکالا در ۳۰ کیلومتری شرق مادرید زاده شد.
او مینویسد: “چیزی بنویس که خندان بلندتر بخندد، نادان خشم نگیرد و خردمند در کار بیمانندت بماند”.
میگل سِروانتِس یکی از برجستهترین و مشهورترین نویسندگان جهان به شمار میرود که با خلق شاهکاری به نام دن کیشوت، یکی از بهترین آثار ادبی را از خود بر جای گذاشت. این رمان همه حصارهای جغرافیایی، نژادی، اجتماعی و طبقاتی را درهم شکست و خوانندگان بسیاری را به طرف خود جلب کرد تا جایی که به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شده است.
آگاهی اندکی که درباره زندگی خصوصی میگل دِـسروانتسدر دست است تنها از پنج نامهای است که از او باقی مانده و برداشتهایی که از کتاب دون کیشوت او میتوان کرد.
درباره تحصیلات ابتدایی سروانتس ابهاماتی وجود دارد. بر خلاف نویسندگان آن دوره اسپانیا، او هیچگاه تحصیلات دانشگاهی نداشته است. خوان لوپز دِ اویوس مدیر مدرسه شهرداری مادرید از سروانتس به عنوان شاگرد دوست داشتنی یاد می کرد. در هر صورت او می بایستی که دانش آموزی در همین مدرسه بوده باشد یا آن که زیر نظر او تحصیل کرده باشد.
مادرش از زنان استثنایی آن روزگار که خواندن و نوشتن میدانست و پدرش پزشک بود و همیشه در این آرزو بود که فرزندش یک شوالیه سرشناس و نامدار اسپانیایی شود اما میگل همانطور که با فنون رزمآوری آشنا شده بود به شعر سرودن علاقه زیادی داشت.
ازکودکیاش فقط میدانیم که لکنت زبان داشته و گرچه مدتی در مدرسههای یسوعیان الاهیات و فلسفه خوانده ولی به طور کلی ادیب خودآموختهای بوده با حافظه بسیار قوی، تسلط بر چند زبان آن روزگار و آشنایی با موسیقی”.
در ۱۷ سالگی به دستور فیلیپ دوم پادشاه وقت اسپانیا برای شرکت در جنگ به ایتالیا سفر کرد و به ارتش این کشور پیوست.
در ۲۰ سالگی نخستین شعرش را به یاد شهبانوی اسپانیا سرود.
در ۲۲ سالگی حریفی را در یک دوئل زخمی کرد و از بیم پیگرد به رم گریخت و در آنجا ندیم یکی از کاردینالهای واتیکان بود.
در ۲۴ سالگی سرباز نیروی دریایی اسپانیا شد و در جنگ دست چپش به دلیل صدمهای که به اعصاب دستش وارد شد از کار افتاد و در همین زمان بود که از پادشاه اسپانیا نشان دلیری دریافت کرد
در ۲۸ سالگی در بازگشت اسیر بردهفروشان الجزایری شد و پس از ۵ سال توانست از آنجا به کشورش بگریزد.
در ۵۸ سالگی نخستین بخش ماندگارترین اثرش دون کیشوت را به پایان رساند که در زندان شهر سِویل آغاز کرده بود.
داستان رینکونته و کورتادیلیو از دیگر آثار سروانتس محسوب می شود که در خصوص ۲ جوان ولگرد و دزد اسپانیایی به نام های رینکون و کورتادو نوشته است. همچنین ۱۲ داستان عبرت آموز از دیگر رمانهای وی به شمار می رود .
همچنین در ۱۶۱۴ میلادی سروانتس اثری به نام «سفر به پارناسوس» را منتشر کرد، که شعر تمثیلی بلندی بود با مضمونی اساطیری که با آرایه ادبی کنایه سروده شده بود و با پی نوشت های شعر گونه همراه بود و در تحسین شاعران معاصر و به سخره گرفتن بعضی از آن ها نوشته شده بود.
علاوه بر این موارد سروانتس در سال های پایانی زندگی خود، چند اثر دیگر را منتشر کرد که یکی از آن ها برناردو یکی از اساطیر و قهرمانان اسپانیا نام داشت و دیگری هفته ها در باغ که شامل داستان های گوناگونی می شد.
سرانجام این رمان نویس نامدار در ۲۳ آوریل ۱۶۱۶میلادی بر اثر دیابت دیده از جهان فروبست و در صومعه پابرهنگان تثلیث دفن شد اما پس از اتفاقاتی که در این صومعه افتاد، جسد سروانتس نزدیک به ۴۰۰ سال گم شد، سرانجام پژوهشگران باستانشناسی در ۲۰۱۵ میلادی باقیمانده چند قطعه کوچک از استخوانهای او را در عمق صومعهای در مرکز بخش قدیمی مادرید کشف کردند.
Leave a Reply